«شالودههای فلسفی» کارگرگرایی ایتالیایی
رویکردی مفهومی
نوشتهی: آدلینو زانینی
ترجمهی: حسن مرتضوی
ارجاع به «قطعهی ماشینها»ی مارکس در اینجا اساسی، و درعینحال بسیار مسئلهساز است. با این وجود، دستکم برای نسل اول کارگرگراها، «قطعه»ی مارکسی، قبل از هر چیز، اگر نگوییم صرفاً، قطعهای دربارهی ماشینآلات بود که بهعنوان سرمایهی ثابت تفسیر میشد؛ و اهمیت آن ناشی از مشکلات ناشی از رابطهی بین توسعهی (سرمایه ثابت) و بحران (قانون ارزش) است. خود «عقل عمومی» اساساً بهعنوان نتیجهی «عدم تناسب» آشکار در ترکیب ارگانیک سرمایه، همچون یک فاجعه، حتی بهعنوان کمونیسم در حال تکوین، درک میشود، اما همیشه مسیر هرمنویتیکی آشکارشده توسط پانزیری را دنبال میکند (هر چند پیچیدگی و احتیاط او را نادیده میگیرد). از اینرو، «شعار» اساسی (و به گفتهی جدیترین منتقدان، «سنگنبشهی گور») نسل اول کارگرگراها عبارت زیر از گروندریسه بود:
«دزدی از زمان کار بیگانه که پایهی ثروت کنونی است، در مقایسه با این بنیاد تازهتوسعهیافته، یعنی بنیادی که خودِ صنعت بزرگمقیاس آفریده است، بنیادیست رقتانگیز. به محض آنکه کار در شکل بیواسطهاش دیگر سرچشمهی بزرگ ثروت نباشد، زمان کار نیز دیگر سنجهی آن نیست و نباید هم باشد و بنابراین ارزش مبادلهای {هم نباید سنجهی} ارزش مصرفی باشد.»